من به عنوان یک ایرانی در آلمان از هاشمی شاهرودی شکایت دارم | |
ف. م. سخن هاشمی شاهرودی مانند یک موش ترسو به آلمان آمده و در کلینیک پروفسور سمیعی برای معالجه بستری شده است. او ۱۰ سال تمام ریاست قوه ی قضاییه جمهوری اسلامی را بر عهده داشته و قاضی القضات این نظام بوده است. او از ترس اعتراضات ایرانیان و مردم آلمان به جنایت هایی که کرده یا حکم به انجام آن ها داده بی سر و صدا و به صورت پنهان به کشور آلمان آمده تا بعد از به دست آوردن سلامت جسمی خود، در ایران فتوا به جنایت های عجیب و عظیم بدهد. | |
[حقوق بشر]
توسط بیلی و من | پيام |
![]() ![]() | ۱۱:۱۲ ۹۶/۱۰/۱۷ |
من به عنوان یک ایرانی در آلمان از هاشمی شاهرودی شکایت دارم | |
ف. م. سخن هاشمی شاهرودی مانند یک موش ترسو به آلمان آمده و در کلینیک پروفسور سمیعی برای معالجه بستری شده است. او ۱۰ سال تمام ریاست قوه ی قضاییه جمهوری اسلامی را بر عهده داشته و قاضی القضات این نظام بوده است. او از ترس اعتراضات ایرانیان و مردم آلمان به جنایت هایی که کرده یا حکم به انجام آن ها داده بی سر و صدا و به صورت پنهان به کشور آلمان آمده تا بعد از به دست آوردن سلامت جسمی خود، در ایران فتوا به جنایت های عجیب و عظیم بدهد. | |
[حقوق بشر]
توسط بیلی و من | پيام |
![]() ![]() | ۱۱:۰۸ ۹۶/۱۰/۱۷ |
آرامگاه زنان رقصنده | |
از من میشنوین این هنره. اینو همیشه به همه گفتم. اینکه زنی بتونه برای ایجاد رابطه پیشقدم بشه هنره. من از این هنر هیچ بهرهای نبردم. نتیجهش هم همینی هست که میبینین: تنها موندم. به بقیه هم همینو گفتم. قشنگ سر فرصت نگاه کن، سبک و سنگین کن، بهترین رو سوا کن و بعد برو سراغش. خودت آدمتو انتخاب کن. وقتی منتظر میمونی تا انتخاب بشی همین بلایی سرت میاد که سر من اومد: گیر آدمی میافتی که بهترین انتخاب برای تو نیست. حتی ممکنه تباهت هم بکنه. | |
[وبلاگستان]
توسط عمو اروند | پيام |
![]() ![]() | ۲۳:۳۳ ۹۵/۴/۲۲ |
همبستگی با پناهندگان سوری | |
بعد از مدتها به بلاگ نیز آمد. | |
[حقوق بشر]
توسط بیلی و من | پيام |
![]() ![]() | ۲۰:۳۶ ۹۴/۶/۲۰ |
بابا دقمرگ شد و مُرد - راوی حکایت باقی | |
نمیدانم در جمع بازدید کنندگان این صفحه کسی هست که «شهر فرنگ» دیده و یادش باشد یا نه؟ جعبهای چهارگوش سوار بر چهار چرخهای قابل حمل، با یکی دو دریچهی گرد، که چشمیهایی برای دیدن عکسهایی اکثرا رنگیای بود که به ترتیب از پی هم به رؤیت میرسیدند. انتخاب و ترتیب آمدن عکسها البته بستگی به ذوق مرد «شهر فرنگی» و ذهن داستانپرداز او داشت. | |
[فرهنگ و هنر]
توسط حکایتهای شهربانو | پيام |
![]() ![]() | ۲۲:۲۷ ۹۳/۱۱/۱۰ |
در باب بطالت و مفهومی به نام آینده - چهار قل | |
بطالت شاید این روزها بیماری فراگیر همه مان باشد. این "همه مان" را من در جمع بستن خودم با تنی نه چندان محدود از دوستان و آشنایان بکار می گیرم تا دامنه سرایت آن را در جمع خودمان به بحث بگذارم. بطالت، این روزها با زندگی ما عجین شده است و امکان رهایی از آن چنان دور و بعید به نظر می رسد که تصور به وقع پیوستن این رهایی ما را با واقعیت های هولناک خودشناسی روبرو سازد و پرده از کاستی های شخصیتی مان بردارد. | |
[]
توسط حکایتهای شهربانو | پيام |
![]() ![]() | ۱۸:۱۶ ۹۳/۱۱/۲ |
ببین کجا می رقصی - نوشی و جوجه هایش | |
وقتی بچه بودم فیلم شعله خیلی معروف بود. مخصوصا اون تیکه رقص دختره روی خوردههای شیشه، حتی برای منی که از فیلم هندی خوشم نمی اومد و تا به رقص و آوازش میرسیدم فیلم رو جلو میزدم هم جذاب بود. برام جالب بود که آدم پاش خونین و مالین بشه اما بازم بخونه و برقصه و دوام بیاره. الان سی و چند سالی از اون موقع گذشته. من هنوزم به اون رقص فکر میکنم و اینکه آدم باید انگیزه خیلی مهمی داشته باشه که اون جوری برقصه. | |
[]
توسط حکایتهای شهربانو | پيام |
![]() ![]() | ۱۸:۱۳ ۹۳/۱۱/۲ |
توهمات چپگرایانهی خودم | |
وقتی پلیس مرزی سوئد دلیل پناهندهگیام را جویا شد، گفتم: هم چپگرا هستم و هم، جنگزده. پلیس مربوطه پرسید: پس چرا از کشور شوروی درخواست پناهندهگی نکردی؟ برایش مقداری سخنرانی فرمودم از آموختههایم که آخر جربان اله است و بله است و ... مترجم فرمایشاتم چه ترجمه کرد نمیدانم که پلیس کذائی گفت: در اینکه شوروی یک کشور دیکتاتوری است من شکی ندارم. | |
[وبلاگستان]
توسط عمو اروند | پيام |
![]() ![]() | ۱۵:۱۷ ۹۳/۵/۲۵ |
مهران مهرافشان | |
دنبال شماره تلفنی بودم که چشمم به نامی خورد، مهران مهرافشان. نام چقدر آشنا مینمود اما چیزی از ماجرای آشنائی بیادم نمیآمد. حسب معمول از خیرش گذشتم و فراموشکاری را به پیری ربط دادم. اما ذهن کنجکاوم دستبردار نبود. میگفت شماره را بگیر و از او بپرس که کی هستی. خودم را باین قانع کردم که «از دیده رفته از دل نیر برود». | |
[وبلاگستان]
توسط عمو اروند | پيام |
![]() ![]() | ۰:۰۴ ۹۳/۵/۱۳ |
دیداری دیگرگونه | |
آخر هفتهی خوبی داشتیم برغم نیمه زمینگیر شدن من بدلیل درد زانوی ناشی از آلتروز باشی از «پیری زودرس». ابتدا نیما خبر داد که به دیدارمان میآید، اخر با مصرفشدن تمام روزهای مرخصی سالیانهاش، اجبارن سوئدنشین شده است و فعلن به جهانگردیاش وققهای داده است. سپس علی سرکوهی با پیامکی خبر داد که قصد دیدار ما دارد و در راهست. | |
[وبلاگستان]
توسط عمو اروند | پيام |
![]() ![]() | ۵:۱۶ ۹۳/۵/۳ |
زیبا کلام - محمد امین خوش نیت | |
حکایت شبی که زیباکلام با نخبگان تبریزی در ائل گلی به مجادله پرداخت: تبریز ، غیرسیاسی شده است دموکراسی، آذربایجان و آموزش زبان ترکی در گفتگو با زیباکلام: گفتگو: محمد امین خوش نیت | |
[تفسیر سیاسی]
توسط حکایتهای شهربانو | پيام |
![]() ![]() | ۱۶:۰۹ ۹۳/۲/۲۰ |
یادبود «فردین» در سالگشت نبودن او - راوی حکایت باقی | |
محمدعلی فردین ۱۸ فروردین سال ۱۳۷۹ در تهران درگذشت. مراسم خاکسپاری او یکی از بهیادماندنیترین بدرقههایی بود که مردم در وداع با هنرمند محبوب خود نشان دادند. شرکت انبوه مردم در این مراسم، و در میان آنها، جوانانی با لباسهای منقش به تصویر فردین، نسلی که بعد از انقلاب و کنار ماندن فردین از سینما بهدنیا آمده بود؛ پرسشی تازه شد برای اهل تحقیق در مسائل و مقولات مربوط به جامعهشناسی اجتماعی. | |
[سینما]
توسط حکایتهای شهربانو | پيام |
![]() ![]() | ۱۷:۱۷ ۹۳/۱/۲۹ |
در ستایش از سونامی تفنگکُشان در کردستان - مهار بیابان زایی | |
همانگونه که اغلب، طراوت و ابرهای بارانزا متأثر از غلبهی باد غرب، از باختر به سمت خاور وطن میوزد، اینبار هم این هموطنان شایستهام در آبادبومهای سه استان کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی بودند که موج رهاسازی وحوش و پرندگان در اسارت را در کنار اعدام تفنگهایی که قلب حیات وحش را نشانه رفته بودند، به راه انداختند تا همه دریابیم که از هر سونامیای نباید ترسید! | |
[محیط زیست]
توسط حکایتهای شهربانو | پيام |
![]() ![]() | ۱۵:۰۱ ۹۳/۱/۲۵ |
عمر زیاد و خوش تیپی با آجیل- پیام ام اس | |
هیچ کس نمی تواند ادعا کند از خوردن یک مشت آجیل یا خشکبار لذت نمی برد. باید بدانید که با همین یک مشت می توانید با یک تیر چند نشان بزنید. عمرتان را زیاد کنید و خوش تیپ تر باشید. | |
[پزشکی]
توسط حکایتهای شهربانو | پيام |
![]() ![]() | ۱۴:۵۸ ۹۳/۱/۲۵ |
خوب روش های مختلفی هست | |
خوب روشهای مختلفی هست... منطق های مختلف و معینی وجود دارد، روسها همان لحظه اول گروگانگیری از جان گروگان ها می گذرند(هرچه قدر هم که باشن)، با گاز سمی و سرب داغ هجوم می برن محل گروگانگیری و کار رو تموم می کنن که این پیام رو بدن:برای ما یک نفر و صدنفر فرقی نمی کند..ما معامله نمی کنیم! | |
[]
توسط حکایتهای شهربانو | پيام |
![]() ![]() | ۱۶:۵۸ ۹۳/۱/۶ |
ازدواج یا معامله - دست نوشته های یک عاقد | |
الو.سلام.آقای عاقد؟ سلام.بفرمائید. ((قرار است این جمعه خدمت شما برسیم و دختری را برای پسرم عقد کنیم.می خواستم بپرسم چطور می شود از عروس تعهد گرفت جهیزیه اش را حتما بیاورد؟)) | |
[اجتماعی]
توسط حکایتهای شهربانو | پيام |
![]() ![]() | ۲۲:۳۹ ۹۲/۱۲/۴ |
به امید دیدار منصور کوشان | |
درست 20 سال پيش وقتي زنگ در خانه مسكن مطبوعات را زدم، خانم مهرافروز فراكيش در را باز كرد و بعد من شهرستاني خجالتي نشستم تا به ايشان بگويد كه آمدهام؛ چند ساعت قبلش زنگ زده بودم. | |
[درگذشت]
توسط حکایتهای شهربانو | پيام |
![]() ![]() | ۲۲:۴۴ ۹۲/۱۲/۳ |
دوازدهمین سالگرد شیندخت ... به یاد زنده یاد مهران مهرافشان (اکسیر) | |
در حالی دوازدهمین سال فعالیت شیندخت رو شروع می کنم که جای دوست و حامی شیندخت, اکسیر نازنین (مهران مهرافشان) خالی است. کسی که از همون اوایل وبلاگ نویسیم با اموزش ها و حمایت هایش مشوقم برای ادامه ی وبلاگ نویسی و تبدیل وبلاگ به سایت بود و طرح زیبای سایتم یادگار این دوست عزیزه که متاسفانه در اثر بیماری سرطان مدتیه بین ما نیست . | |
[درگذشت]
توسط حکایتهای شهربانو | پيام |
![]() ![]() | ۲۲:۴۳ ۹۲/۱۲/۳ |
شهر خالی، جاده خالی! | |
میدونم از شنیدنش دلتون به درد میاد. وصف حال فعلی ایران و مردم ما...... | |
[موسیقی]
توسط طاهره | 1 پيام |
![]() ![]() | ۱۷:۳۰ ۹۲/۱۰/۱۷ |
به مفتاح (پسرعموی نیما) / دی 1307 | |
باید اعتراف کنم انسان عاجز است از اینکه همیشه درست خیال کند. علت این نادرستی گاه این است که خیال میکنیم درستیم. حقیقتن این حقیقت امر است. وقتی که من به این شهر آمدم تیاتر میدادند. یک تیاتر قدیمی از تیاترهای "مولیر" و با یک وضع دهاتی، زیرا باروفروش نه نویسنده دارد نه تیاترنویس. نه یک ارکستر که بتوان آن را ارکستر اسم گذارد. تقریبن پانصد نفر شهری و داهاتی در این تیاتر حاضر بودند. زنها هم شرکت داشتند. به علاوهی حاکم و روسای شهر. این آخریها با طمطراق خود روی صندلیهای صف اول نشسته بودند. | |
[ادبیات]
توسط عمو اروند | پيام |
![]() ![]() | ۱۷:۳۶ ۹۲/۷/۱۷ |
نقدی بر مقاله نوشین احمدی خراسانی درباره زنان غیرفارس - ژاله تبریزی | |
من با همه ارزش واحترامی که به فعالین زنان داخل کشور دارم و با درک شرایط سختی که فعالین جنبش های اجتماعی در داخل کشور دارند وهمچنین با توجه به تاثیری که نوشته خانم نوشین احمدی خراسانی می تواند روی افراد بی خبر از موضوع داشته باشد یادآوری چند نکته مهم درباره مقاله ایشان را ضروری می دانم تااشکالات مواضع خانم خراسانی هم برای خودشان و هم برای دیگران آشکار شود و درصورت تمایل به بازبینی نظریات خود بپردازند. | |
[زنان]
توسط حکایتهای شهربانو | پيام |
![]() ![]() | ۰:۳۳ ۹۲/۷/۱۴ |
۹ دلیل برای اجتناب از مصرف شکر | |
شکر حاوی مواد معدنی و ویتامین نیست. اثیر بر هیپوتالاموس مغز و مختل شدن مرکز تنظیم میزان مصرف مواد غذائی بقیه در لینک | |
[پزشکی]
توسط حکایتهای شهربانو | پيام |
![]() ![]() | ۰:۲۳ ۹۲/۷/۱۴ |
کاراته زنان ایران به دلیل "تذکر تهران" نشان طلا را از دست داد | |
بگذار تا بگریم شاید سبک شود دل | |
[ورزش]
توسط حکایتهای شهربانو | پيام |
![]() ![]() | ۲۳:۴۷ ۹۲/۷/۳ |
جشن غصّهخورون - چهار ستاره مانده به صبح | |
من؟ هیچوقت مدرسه را دوست نداشتم، ولی همیشه دوست داشتم به مدرسه بروم. واقعاً چرا؟ من از شما میپرسم، برای اینکه خودم نمیدانم. فکر میکنم خیلی چیزهای زندگی که برای من اتّفاق افتاد از سرِ تنوعجوییام بود. مثلاً درس میخواندم که شاگرد اوّل باشم، ولی نه برای اینکه بزرگ شوم و دکتر باشم و به جامعه خدمت کنم. نه. میخواستم به این وسیله حرفام را به کُرسی بنشانم و هر سال به مدرسهی تازهای بروم به میل ِ خودم. معدل ِ خوب قدرتی بود که باعث میشد پدر و مادرم مقهورم باشند. | |
[]
توسط حکایتهای شهربانو | پيام |
![]() ![]() | ۲۳:۲۹ ۹۲/۷/۱ |
شاعران بیتربیت و کتابهای درسی | |
طنز امروز را لطفا دور از چشم بچهها، بویژه کلاس اولیها بخوانید، چون ممکن است برایشان بدآموزی داشته باشد. اگر از این مطلب پرینت گرفتهاید تا بخوانید، حتما بعد از خواندن آن را بسوزانید و سوختههایش را نیز به دست باد بسپارید تا مطمئن شوید دست بچهها نمیافتد. امروز در این نوشته میخواهیم از کسانی مثل شاملو و چوبک نام ببریم که بچهها اصلا نباید بدانند این آدمها وجود داشتهاند، چون به گفتهی سرپرست گروه مؤلفان کتابهای درسی ادبیات، برای بچهها بدآموزی دارد! | |
[]
توسط حکایتهای شهربانو | پيام |
![]() ![]() | ۲۳:۱۴ ۹۲/۷/۱ |
یادی از یک همکار، بخش چهارم | |
کلیهی شرکتهای دولتی که مواد مورد نیاز خود را از خارچ تهیه میکردند، مانند سازمان چای، سازمان جنگلها و مراتع و شرکت کود شیمیائی با کمیسیون دموراژ سر و کار داشتند. ماموران دموراژ آن سازمانها هر از گاهی برای پی گیری پروندههایشان سری بما میزدند و یا ما آنها را برای توضیحی دعوت میکردیم. بیشتر مدیران تازه کار آن سازمانها هم بعلت انقلابی بودن از مرحله پرت بودند. | |
[وبلاگستان]
توسط عمو اروند | پيام |
![]() ![]() | ۲۲:۲۱ ۹۲/۶/۲۹ |
گل شمعدانی - ماجراهای مریمی | |
توی مبل فرو رفته بودم و به یکی از مجلات مُدی که زنم همیشه میخرد، نگاه میکردم. چه مانکنهایی، چقدر زیبا، چقدر شکیل و تمنابرانگیز. زنم داشت به گلدان شمعدانیای که همیشه گوشهی اتاق است ورمیرفت و شاخههای اضافی را میگرفت و برگهای خشکشده را جدا میکرد. از دیدن اندام گرد و قلنبهاش لبخندی گوشهی لبم پیدا شد. از مقایسهی او با دخترهای توی مجله، خندهام گرفته بود... | |
[وبلاگستان]
توسط حکایتهای شهربانو | پيام |
![]() ![]() | ۲۳:۳۸ ۹۲/۶/۲۸ |
ویرانگری از نوع دهم! خوابگرد | |
یک رانندهی تریلی و روزنامهنگار بهار تابستان سال ۸۵ بود که رییسجمهوری وقت راهی عسلویه شد تا طرحهای منطقه آزاد ![]() | |
[سیاسی]
توسط عمو اروند | پيام |
![]() ![]() | ۱۷:۵۴ ۹۲/۶/۲۶ |
یادی از یک همکار، بخش دوم | |
شترها، مدیر کل گمرک مهرآباد بدلیل زیادی کار دایرهی قضائی آن گمرک، از ادارهی ما خواسته بود تا کارشناسی را مامور کشیک شب آن فرودگاه کند. دوستان مرا معرفی کردند. مدتی شبها از ساعت ۲۳ تا ۰۴ یا بیشتر روانهی فرودگاه میشدم. کارم آنجا مورد توجه مدیر کل گمرک مهرآباد قرار گرفت و از من خواست تا به آنجا منتقل شوم. من بدلیل جو سالم و روابط دوستانهای که با همکاران داشتم، دوست نداشتم محل کارم تغییر دهم با تشکر از لطفی که بمن داشت، | |
[وبلاگستان]
توسط عمو اروند | پيام |
![]() ![]() | ۱۲:۵۰ ۹۲/۶/۲۵ |
احمدی نژاد مردی از جنس مردم | |
احمدی نژاد بر خلاف برخی دیگر از سیاستمدارانی که در کشور تجربه کرده ایم، واقعاً از جنس ما بود. او در مقابل دوربین ها و میکروفون ها کلماتی را به کار می برد که همه ی ما در جمع های خودمانی مان به کار می بریم. او در ملاء عام با مخالفان خود رفتارهایی را میکرد که ما در جمع های خاص، با مخالفان خود انجام می دهیم. | |
[سیاسی]
توسط حکایتهای شهربانو | پيام |
![]() ![]() | ۹:۲۷ ۹۲/۶/۲۱ |
بلاگنیوز |
صفحه اصلی تیتــر اخبــار آرشـــیوهـــا تمـاس با مـا انجمن بلاگنیوز دربــــاره بلاگنیوز اساسنامه بلاگنیوز راهنمايی همکاران دعوت به همکاری ورود همکاران سخن سردبیر آمار RSS |
آگهی شما در بلاگنیوز |
پشتیبانی مالی |
پيشنهاد بلاگنيوز |
دوستان بلاگنيوز وبلاگهای به روز شده پرشین بلاگرز بالاترین سایکو |
آخرين اخبار سايتها |
روزنامههای ايران تابناک بالاترین بیبیسی فارسی پارسيک روز آنلاین گویا هفتان وبلاگهای به روز شده |
جستجو در اخبار |
کد لوگوی بلاگنيوز |
![]() ![]() |
سی مراجعه آخر |
... ادامه همراهان بلاگنيوز |
Copyright |
Copyright © 2005 Blog News. All rights reserved. Designed by 1saeed.com. ![]() |